ღ...ღ سايه روشن ღ...ღ
بلاخره صبر نگهبان شب به پايان رسيد و سراسيمه به پايين پنجره اتاقم آمد و گفت : اين چه چراغی ست که خاموش نمی شود ؟ فانوس خاموش را به او نشان دادم و گفتم اين نور ديده و قلب من است که التهاب دارم ...!!! (ف-صداقت)
نظرات شما عزیزان:
به هر زبانی که باشد
بغضم را میشکند …
نمی دانم
بغضم به چند زبان زنده دنیا مسلط است …
عـشـق از تـــنـــم بــیــروטּ رفــــت
ســـ ـال هــــ ـاســـت
آغـــوشـــم تــــار ِ تــنــہــایـــے بــســتــہ اســـت . . .
بـگـویـیـد
نـسل مـا نـه سر پـیـاز بـود نـه تـه پـیـاز
نـسل مـا خـود پـیـاز بـود
کـه هـر کـی دیـدمـان گـریـه کـرد
.
.
فــقط ایـن بـار تـو هـم بیـا…
طراح : صـ♥ـدفــ |